سوتی :)

اینقدری که این همکار ما واژه جدید به زبان فارسی اضافه کرده حداد عادل و رفقا اضافه نکردن

این شما و این هم بخشی دیگر از حماسه آفرینی دوستمون

1.اداره دچار لاشخوریته شده 

2. رئیس مون صداش زده بود و زیر پوستی بهش گفته بود  حواست باشه داری استراحت میکنی بعدا موقع مناقصه نگی کارها مونده هاااااااا . بعد اومده به ما میگه فرامرز(رئیسمون) در مورد کار یه طعنه هایی زد ولی خوب نه اینکه طعنه رکیک باشه هااااااااا

3. در بازه آب گل آلود دچار تکثر در نما نشیم  (ترجمه : توی این وضعیت که هنوز واحد ها کاملا هماهنگ نشدن کسی سوء استفاده نکنه و نمای ساختمان رو عوض نکنه)

4. آخرین مینی موم  کیه ؟(ترجمه : آخرین مهلت کیه ؟)

5. داشت نقشه توضیح میداد به یکی از سربازا میگفت نمای غربی رو میزاری تو باقالیا

6.به سین جین میگه سیم چین ، بعد به یکی از پسرا میگه ما اینجا نیومدیم که همدیگه رو سیم چین کنیم 

7. اگر آن طور بشود لاجرم آنگونه خواهد شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

روزمون مبارکه که :))))

:)

یه نفر که سه بار تو هفته سوال اش این بود یعنی واقعا اگه دو سال دیگه منو تو خیابون ببینی ، نمیشناسی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

امروز بعد از سه سال تو خیابون دیدمش و صداش کردم  ،  یه عالمه حرف زدیم و آخرش میگه الهه دیدی ماهی گلی نیستی منو شناختی :))))))))))

دیدمش دلم برای کلاس زبان آموزشگاه و برای تک تک استاداش تنگ شد .استاد خوبی بود 

بازم آقا محسن

ماه پیشونی ....

:)

حس خیلی خوبیه وقتی ایمیل تکونی میکنی یه عالمه چسبید البته 20000 تا میل بوداااااااااااااااااااااااااااا 

کلی طول کشید ....

امتحان کنید میچسبه

Dream Big

غریبی

بعضی ها انگار از این زندگی هیچ سهمی ندارند ، نمیدانم چرا ولی حتی کوچکترین محبت ها هم نصیب شان نمی شود ، اطرافیانشان نه محبت میکنند نه میگذارند دیگران به این ها محبت کنند درست مثل کسی که همین چند وقت پیش مرد ، در یک آسایشگاه سال ها پنهانش کردند که مبادا کسی بخواهد محبتی کند سری بزند ، خاک سپاری اش را یواشکی برگزار کردند مبادا کسی فاتحه ای اضافه بخواند ...

از خودم دلخورم

بعضی وقتا از خودت اینقدر عصبانی هستی که چرا دندون های یکی رو بخاطر حرفی که زده نزدی خورد کنی بریزی تو دهنش ، بعضیا اسمشون دوسته ولی از هزارتا دشمن بدترن 

االبته دوست که نیستن صرفا آدم هایی هستن که تو محل کار مجبوری ببینیشون 

دلم...

دوست دارم  بی خبر از همه دنیا مچاله بشم کنار کتابخانه ام کتاب بخونم حداقل چند ساعت توی یه دنیا دیگه پرسه بزنم 

آیا شما هم به این درد مبتلا هستید ؟؟؟؟؟؟؟؟

من یه جور مرض خاصی دارم ، وقتی میخوام کتاب بخونم در خوشبینانه ترین حالت اول از همه آخرین صفحه رو میخونم یا فصل آخر کتاب رو ، بعد تازه شروع میکنم از اول کتاب خوندن 

بقیه هم این طوری هستن آیا ؟؟؟؟؟؟؟