فک کنم یه سری از مدارات بدنم سوخته و کار نمیکنه مثل مدار تنظیم دمای بدنم
دقیقا سه ساعته از بعل بخاری جم نخوردم ولی همچنان لرز دارم و گرم نمیشم :((
فک کنم یه سری از مدارات بدنم سوخته و کار نمیکنه مثل مدار تنظیم دمای بدنم
دقیقا سه ساعته از بعل بخاری جم نخوردم ولی همچنان لرز دارم و گرم نمیشم :((
رسیدم خونه له و گرسنه و جو زده تند تند یه خوراکی خوردم و آماده شدم برم باشگاه جلو در به مادر گرام میگم آخه تو این سرما که آدم نباید بره باشگاه باید بشینه جلو بخاری جون کاپوچینو بخوره با براونی وبا یه غصه خاصی گفتم خدایا آخه چرا ؟؟؟؟؟؟؟
رفتم باشگاه دیدم اااااااااااااااا مربی ام نیست بچه ها آشنا نیستن
بعدش فهمیدم امروز چهارشنبه نیس سه شنبه است و یه عالمه از خدا تشکر کردم که روزها رو واسم جا به جا کرده
اصی مدیونین فک کنین من اشتباه کردما ، خدا روزها رو واسم جا به جا کرده
اداره مون یه ذیحساب داره که بیشتر نقش داروغه ناتینگهام رو بازی میکنه تا ذیحساب یعنی فقط کم مونده از آبدارچی مون شیتیل بگیره
جناب داروغه چند وقته پیش همکارجان ما رو کچل کردن که ای فکس و اینترنتم مشکل داره و کولی بازی (سر یه داستانی هم با این بنده خدا کل کل کرده بود میخواست کرم بریزه ) اون بنده خدا هم زنگ زد که میری ببینی چی میگه
رفتم دیدم اصلا کانکشن اینترنت رو نزده که وصل بشه جاتون خالی یه لبخند ژوکوند زدم و گفتم حاج آقا خوب کانکشن اینترنت رو اصلا نزدین که وصل بشین خوب حالا این آیکون رو میبینین یادتون باشه اول همیشه باید ......... خلاصه طوری توضیح دادم و تاکید کردم که قشنگ تخریب شخصیت شد و طرف رنگ لبو شد
بالاخره باید انتقاممون رو بگیریم
تا بغض میکنی شبیه جمعه ها
انگیزه میدی شهر حزن آلود شه
با هر کسی میگی و میخندی ولی
هربار شاید یک نفر نابود شه!