کش رفته از مردم
شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ب.ظ
طاووس
زخم خورده ی من ، غافلی هنوز !؟
دنبال دانه های اسیر گِلی هنوز !؟
دنیا کنار آمده با مرگ رنگ ها
درگیر ِ راه حل همان مشکلی هنوز!؟
از حال من نپرس که دیوانه تر شدم
از حال و روز تو چه خبر ؟ عاقلی هنوز!؟
این ماه هم تمام شد اما هلال نه ...
در چشم های مِه زده ام کاملی هنوز
با تخته پاره ها به توافق رسیده ام
من جزر و مدم و تو همان ساحلی هنوز
من ماضی بعیدم و گم ، بین جمله هات
اما تو در مضارع من ، فاعلی هنوز
بیدار مانده ام که تو را مثنوی کنم
آسوده تر بخواب ! عزیز دلی هنوز
با تشکر از شاعر که نمیدونم کیه
پ.ن: نگرانی بد است این که نتوانی خبری بگیری بدتر و اینکه راه به جایی نداشته باشی بدتر .
۹۴/۰۶/۱۴