مورد داشتیم

از صبح ساعت 7 داشتم گریه میکردم تا 5 بعد از ظهر بعد فک کن همه حواسشون هست کاری به کارم نداشته باشن ، بعد یکی از این عتایق  اومده میگه خانم مهندس سیستمم هی ری استارت میشه بیای نگاه کنی حالا من نه تنها حالم بده بلکه ، سگ درونم هم بیش فعالی مضمن گرفت که آخه وقتی همکار محترم هست و تو میبینی من حالم بده مریضی مگه منو صدا میکنی ، حالا رفتم دمای سی پی یو رو چک میکنم پاور رو چک میکنم میبینم خدایا سیستم اوکیه ری استارت نمیشه خواستم تحت domain وارد بشم دیدم ببینم چشه دیدم ساعت سیستم با سرور نمیخونه طرف نمیتونه وارد سیستم بشه همین رو میگفت هی ری استارت میشه 

یعنی خدا شاهده معاون مون تله گذاشته اینا رو گرفته 

آدمک

احمقانه است که فکر کنیم بابک به تنهایی با خانواده محترم اش فساد نفتی و اختلاس رو انجام داده و همه مسئولین پاک پاکن ، دیگه اینو همه میدونن تا تو رو وارد بازی شون نکنن محاله بتونی همچین کاری بکنی ، دادگاه و اینا هم کشکه آخرش هم واسه اینکه تق اش در نیاد که مهره اصلی کی بوده و چی بوده درست مثل پرونده امیر منصور آریا خیلی بی سر و صدا طرف رو پخ پخ میکنن . عدالت چه واژه بی سرپرستیست این روزها
 

اصل بد

بعضیا از بیخ و بنیان حرومزاده ان و اینو هیچ جوری نمیشه درست کرد ذاتشون افتضاحه

مخصوصا این دوستان ادعای خدا و پیغمبر

با هم ببینیم

غمگینه ولی به دیدنش می ارزه ...

با هم ببینیم 

دلم لرزید ...

خود من به شخصه شاید خیلی وقتا خیلی راحت یه حرف هایی رو زدم بدون اینکه لحظه ای تصور کنم اگه اگه این اتفاقی که دارم به راحتی در موردش صحبت میکنم در مورد خودم اتفاق بیفته چطور واکنش نشون میدم . تجربه  دردی به نام مرگ خیلی سخته خیلی زیاد و لحظه هایی که منتظر یه خبر از عزیزانت هستی لحظات سختیه هر دقیقه اش سالها از عمر آدم کم میکنه . حالا کاری ندارم کسانی رفتند حج اصلا حج شان قبول بود یا نه ، پول اش از جای درستی تامین شده یا نه ، همه شرایط اش را داشته یا نه ، اصلا با شرایط اینچنینی و حادثه فرودگاه رفتن درست بود یا نه ؟؟؟؟
فقط یک مسئله را نمی فهمم اینکه خیلی راحت بگویی حق شان بود ، آیا اگر این اتفاق برای عزیزانی که جانمان بسته به جان شان است هم اتفاق می افتاد همین را میگفتیم ؟؟ لحظه ای خود را به جای خانواده های مضطرب گذاشته ایم که شنیدن چنین حرف هایی چطور دردشان را صد برابر میکند ؟ اگر در همین حال بودیم کسی این طور حرفی را به ما میزد چه حالی داشتیم ؟؟؟
دلم لرزید از فکر حال و روز خانواده هایشان ...