بی تو تقویم پر از
جمعه بی حوصله هاست ...
و جهان مادر آبستن خط فاصله هاست ....
علیرضا آذر
والا خدا شاهده بعضی وقتا زل میزنم تو آینه ببینم آیا چیز خاصی رو پیشونی من نوشته ؟؟؟؟ اصولا هر کار پر دردسری که تو اداره باید انجام بشه همیشه یه قسمتی اش مال منه اصلا مهم نیستش که به من و تخصص ام مربوطه یا نه ؟؟؟؟؟؟ اول هفته رئیس محترم حرا-ست اداره که از قضا مسئول مدیریت بحران هم هست ، زنگ زد و بعد از احوال پرسی گفت یه کاری هست شما باید انجام بدی ؟؟؟ حالا حدس بزنین چه کاری هفت تا مدرسه رو اسم هاشون رو داد بعد همچین اطلاعاتی میخواست که برای زلزله و بحث مقاوم سازی چه کارهایی براشون کردیم با واحد معماری هماهنگ شین نقشه هاشم بگیرین ، ....بعدشم گفت اسمت رو هم میزنم توی کسانی که تو این پروژه کمک کردن و اگه خواستن پیگیر شن با شما هماهنگ کنن
خدا شاهده تو آلاسکا روم آب یخ میریختن کمتر اذیت میشدم یا حنی اگه تو آریزونا آتیشم میزدن ، یه کم به اعصابم مسلط شدم میگم مهندس من رشته ام کامپیوتره فرق تیر و ستون هم تشخیص نمیدم ؟ چرا من؟ آخه چرا
خلاصه راضی نشد همه کارها رو هم انجام دادم و نقشه ها رو هم گرفتم بهش تحویل دادم تا برگشتم اتاقم زنگ زده میگه خانم فلانی نقشه ای که دادین نقشه سالن ورزشی مدرسه است نقشه اصلی نیست ؟
در حالی که کبود شدم پشت تلفن و دارم خودم رو کنترل میکنم که مثه زود پز باشم هر چقدر فشار بهم اومد فقط سوت بزنم میگم آقای مهندس من رشته ام کامپیوتره نه معماری کد (اتوکد) هم روسیستمم ندارم فرق سر وته نقشه نمیدونم چه برسه به تشخیص اینکه نقشه کجاست ؟ چرا به بچه های معماری نمیگین ، میگه شما خبر نداری ولش کن دیگه
هیچی دیگه من نمیدونم تو زندگی قبلیم چیکار کردم الان دهنم اینقدر مورد عنایت قرار میگیره
اینم شعرنوشت امشب :
با چنین مهر ، چنان قهر چه جایی دارد ؟
بشکن ! اما دل من نیز خدایی دارد
رد نکن درخور اگر نیست ، که همچون دل من
شعر من ساده اگر هست ، صفایی دارد
سجاد رشیدی پور
1. یه وقتایی هست منتظری ، منتظر یه آدم خاص که بیاد هر عکسی که میزاری چشم انتظاری ، خیلی از عکاسی لذت میبرم ولی این لذت وقتی کامل میشه که اون آدم بیاد و تایید کنه ، خیلی حس خوبیه درست مثل امشب مثل وقتایی که آدم کار درستی مثل استاد سعادت کارم رو تاییدش میکنه :))))))))
2.این چند وقته خیلی درگیر وضعیت بچه های اداره بودم که قرارداد ساعتین و مشکل پرداخت حقوق دارن و خیلی وقته بدون حقوق دارن کار میکنن به هر دری میشد زدیم ، خیلی حس بدیه توی یه اتاق باشین یکی چندین ماه حقوق نگرفته باشه و ما حقوق بگیریم ، انگار حقوقت زهر مارت میشه ، با اینکه دلم آشوبه واسشون ولی کار دیگه ای از دستم بر نمیاد جز دعا کردن ، کاش کارشون درست بشه
3. عجیب بود مرگ هاشمی شاید تلنگری بود برای همه که آخرش همه میمیریم این همه چنگ و دندان نشون دادن به هم واسه این دنیا واقعا لازمه ، این همه حق و ناحق برای چیه ؟شاید تلنگری بود که ای آقایان مرگ فقط برای مردم نیست گاهی هم سری به سیاسیون میزند مراقب باشید
سجاد رشیدی پور
دیشب رفتیم عروسی بلکه این سلسله مرگ و میر ها تموم بشه ، خیلی هم خوب بود همه چی عالی بود ولی باز هم هرچی فکر میکنم لذت ولو شدن رو مبل و فیلم دیدن با شلوار کردی اصی یه چیز دیگه است .
شعر نوشت :
کسی به خوبی من مشق عشق را ننوشت
ببین به دیده ی انصاف !آفرین دارم
حسین دهلوی
عجب روز بدی بود
دوتا خبر فوت ، یه خبر از یه دختر هم سن و سال خودمون با سرطان خون پیشرفته
خیلی تلخ بود براش دعا کنین
دل فرو می ریزد و تنها تماشا میکنم
مثل سربازی سقوط آخرین دروازه را
حسین دهلوی
1-بعضی آدما هستن که نمی دونی تکلیفت با هاشون چیه بدجنسن ، مهربونن واقعا نمیشه فهمید در برخورد با این مجموعه از تضاد چه باید کرد ؟؟؟؟
2- یه سری مشکل واسه یکی از سامانه های کاربردی مون پیش اومده دوستان بیچاره کردن ما رو که زنگ بزن سازمان پس چی شد چرا درست نشد یعنی زنگ نمیزنین ،که آخر مجبور شدم بزنم به سیم یه جواب تند و تیز بدم ، واقعا تو کولی بازی این ملت نمره شون 20 یه ماهه من خودمو حلق آویز کردم که ناظر ها کار انجام بدن عکس ازپروژه ها روبارگزاری کنن دست نزدن حالا توی این چند روز همه کارکن همه فعال
3- خدایا بابت بارون امروز ممنون میشه چند روز بیشتر بارون بیاد لطفا
صبر کن ای دل دیوانه ! ببین تا چه کند
عاقبت رفتن معشوقه ی عاقل با من
سجاد رشیدی پور