خانه عنکبوتی من

آخرین مطالب
  • ۹۹/۰۴/۱۶
    :(:
  • ۹۸/۰۴/۳۰
    :):
  • ۹۷/۱۲/۲۲
    :):
  • ۹۷/۱۰/۱۷
    :):
  • ۹۷/۰۹/۰۳
    ...
  • ۹۷/۰۸/۲۸
    :)

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

مسئول امور اداری ما یه بنده خدایی هست که هیچی هیچی  هیچی از سیستم و اینترنت و اینا سر در نمیاره  و خوب پدر همه در اومده بس که جور ایشون رو کشیدن و خدا نکنه در حین این لطفی که داری میکنی و کارش رو راه میندازی یه اشتباه بکنی که واست میکنش پیرهن عثمون و آبروت رو میبره  .قرار بود برای ارزیابی اداره یه سری مدارک به یه اداره دیگه ارسال بشه و طبق دستور مدیر کل بنده ده روز تماما باید قسمت اداری مدارک تحویلی شون رو اسکن میکردم و فشرده میکردم و توی سایت آپلود میکردم . خلاصه کار و انجام دادیم و رفت و یه 15 روز بعد مسئول امور اداری مون صدام زد خانم فلانی جواب ها اومده تو یه سری بخش ها نمره کم دادن در حالی که ما مدارک مربوطه اش رو فرستادیم !!!!! نکنه تو درست نزاشتیشون یا جا به جا توی سایت گذاشتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم نه آقای فلانی اصلا و ابدا امکان نداره ، اینقدر محکم و قاطع گفتم  قانع شد گفت پس حالا بیا سایت رو نگاه کن ببین چی شده. آقا همه رو چک کردیم درست بود تا آخری نگو اینو اشتباهی فرستاده بودیم ، یهو تا دید گفت : دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اشتباه فرستادی اینوووووووووووووو ؟آرهههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در حال داد زدن میگفتا 

منم بدون کوچکترین واکنشی گفتم  نه ، اتفاقا تو سیستم من درست بود نمیدونم چرا تو سیستم شما درست نشون نمیده فایل های ضمیمه اش رو ؟ بزارین من از سیستم خودم چک کنم ببینم واسه منم همین رو میاره ، که بعیده فایل ها درستن 

هیچی دیگه رفتم با سرعت نور اون فایل قبلی ها رو حذف کردم جدید ها رو اتچ کردم و سریع رفتم گفتم سیستمتون مشکل داره الان که تو سیستم من درست بود .شما یه ریفرش بکن ببین درست میشه یا نه ؟؟؟؟؟؟؟ بعد هم با یه قیافه دلخور  و جدی که یعنی خیلی بهم بر خورده گفتم کاری اگه ندارین من سرم شلوغه برم ، گفت نه ببخشید یکم تند صحبت کردم ...

هیچی دیگه یک ماه تموم درگیر این بوده که مگه همچین چیزی میشه ؟؟؟؟؟

بعد عاشق اونایی هستم که ازشون پرسیده همه گفتن خانم فلانی درست میگه :))))))))))))



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۵۵
الهه ..
مورد داشتیم  سه راهی رو نزده به برق بعد 2500 بار زنگ زده که  سیستمم ترکیده روشن نمیشه ، خو الان باید این مورد رو کشت یا نه شما بگید
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۲۳
الهه ..

طاووس زخم خورده ی من ، غافلی هنوز !؟
دنبال دانه های اسیر گِلی هنوز !؟
دنیا کنار آمده با مرگ رنگ ها
درگیر ِ راه حل همان مشکلی هنوز!؟
از حال من نپرس که دیوانه تر شدم 
از حال و روز تو چه خبر ؟ عاقلی هنوز!؟
این ماه هم تمام شد اما هلال نه ...
در چشم های مِه زده ام کاملی هنوز
با تخته پاره ها به توافق رسیده ام 
من جزر و مدم و تو همان ساحلی هنوز
من ماضی بعیدم و گم ، بین جمله هات
اما تو در مضارع من ، فاعلی هنوز
بیدار مانده ام که تو را مثنوی کنم
آسوده تر بخواب ! عزیز دلی هنوز


با تشکر از شاعر که نمیدونم کیه

پ.ن: نگرانی بد است این که نتوانی خبری بگیری بدتر و اینکه راه به جایی نداشته باشی بدتر .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۱۷
الهه ..
از وقتی مادربزرگه حقوقش برقرار شده من واسش حقوقش رو میگیرم ، بعد گفت برو یه حساب باز کن به اسم خودت پول ها رو بریز تو اون حساب که اگه من یه چیزیم شد پول داشته باشین خلاصه ما هی از زیر کار در فتیم تا چند وقت پیش که دیگه مجبور شدیم بریم حساب رو باز کنیم ، حساب رو که باز کردم از بانک اومدم بیرون یهو زدم زیر خنده ، از این خنده هایی که اشک آدم درمیاد ، مامان میگفت چی شده منم خنده خنده گفتم میدونی چه تصوری کردم اینکه شماها شانستون مثه کایکوت باشه توی کارتون کایوت و رودرانر یهو من بمیرم همه پول ها بلوکه بشه هم پول های خودمون هم مامان بزرگ 
خب بر همگان واضح و مبرهن است که هم فحش خوردم هم پس گردنی 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۱۵
الهه ..
یه نفر داشت تعریف میکرد آره با مامانم جلسه گذاشتیم حرف زدیم به این نتیجه رسیدیم اسم شوهرم رو عوض کنیم بعد باهم اسم کوهیار رو انتخاب کردیم قراره از این به بعد همه این طوری صداش کنن ، روایت داریم بعد از این مسئله هویج فرنگی چنان حس غرور و شخصیت اش تقویت شده که سه تا مقاله علمی درباره شخصیت و  اینکه چگونه به حساب بیایید منتشر کرده .

آخه خواهر من مگه طرف اسباب بازی کوکیت هستش یا عروسکت که اینطوری رفتار میکنی !!!!!!!!!!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۰۵
الهه ..
دو هفته سخت و پرکار داره تموم میشه ، یعنی به معنای واقعی ماراتن بودا اااااااااااا، حتی نرسیدم کلاس زبان بچه ها رو تشکیل بدم صبح ها یه ساعت زودتر رفتم و بعد از ظهرها دیر تر اومدم در کنار اینکه خودم میرم کلاس زبان بعدش یه روز تایم فیزیوتراپی دارم و یه روز هم استخر یعنی میرسم خونه له له ام بماند که تلفنی هم هر شب نیم ساعت آموزش کار با موبایل دارم  به  یه خانم میانسال ، حالا خدا خیر بده ارشد ما رو که هوامون رو داره .
این هفته به سختی رسیدم بیام نت واسه خودم بگردم ، تمام تایمی هم که آنلاینم دارم تو تلگرام با پشتیبان سازمان مرکزی مون کارهای بروز رسانی و اصلاح سیستم ردیف میکنم .
گردوندن یه واحد سازمانی واقعا سخته سخت .






موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۱
الهه ..